قطره ای که بر زمین چکید...

روزی که او بر من تابید، زندگی را آموختم

قطره ای که بر زمین چکید...

روزی که او بر من تابید، زندگی را آموختم

قطره ای که بر زمین چکید...

جاده ای خواهم...
از برای قدم زدن با تو؛
تنها...
بی حضور یک نفر با قیافه ای غمگین؛
تا تو را بینم اندر خیال و قلب خودم؛
با تو گویم هرآنچه در آن هست؛
گاهکی آرام، گاهکی نالان، گاهکی از تمام عمق وجود
جامه ی دنیوی ز تن بدرم؛
وز برای تو رخت بندگی سازم؛
تا بمانی همیشه یاور من؛
هر کجا هستم، هر کجا توانم رفت، هر کجا بمن اراده کنی

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محبت» ثبت شده است

۲۷
آبان

پدر آمد از راه

دست هایش خالی

کودکان چشم به دستان پدر…

سفره خالی را پدر از پنجره بیرون انداخت

سفره قلبش را

... ... بار دیگر گسترد!

بچه ها آن شب هم

مثل دیگر شبها

یک شکم سیر محبت خوردند


حالا که علی نیست مگر ما بچه شیعه ها مردیم؟

به فکر کودکان گرسنه هم باشیم

  • علی اکبر
۱۰
آبان

فکر می‌کنید خدا روزیمونو نمی‌رسونه ؟


امام علی علیه السلام : روزی ها را مقدّر فرمود وآن گاه، آنها را زیاد وکم وبه تنگی وفراخی عادلانه تقسیم کرد ، تا هر که را بخواهد به وسعت روزی ویا تنگی آن بیازماید واز این طریق سپاسگزاری وشکیبایی توانگر وتهیدست را به آزمایش گذارد .
میزان الحکمه 4» صفحه 425
.

  • علی اکبر