...پیامبر مهربانی ها
دوشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۱، ۰۶:۲۵ ب.ظ
باران می بارد...
شب می رود...
نوری از آسمان شروع به تابش می کند و عالم را فرا می گیرد!
عالمی در آغوش عبدالله!
روزی که بهشت بر زمین جاری شد!
و زندگی حقیقی در عروق جهان جریان پیدا کرد!
او آمد!!!
او که با آمدنش چشم همه را روشن کرد!
آرزوی زهرا بود این پسر که که دمی بیشتر در سایه او آرام گیرد!
امشب همه دعوتن؛ از آسمان و زمین و همه عالم؛همه میایند تا به آمنه تبریک گویند
دوران تباهی و خاموشی و جهل تمام شد!
محمد آمد!!!
عیدتان مبارک!!!
......................
+کاش امشب دمی در مدینه بودم؛تنهای تنها،فقط تو بودی و من و خانواده ات که تمام عشق منن؛بدون مزاحم،بدون اعراب متعصب جاهلی و وهابیون...
+آرزو به دلم موند که یه بار، فقط یه بار ضریحت رو در اغوش بکشم و تا می تونم اشک شوق بریزم!شوق حضور در حضورت!شاید دیگر نتوانم زائر مدینه شوم!
+کاش مهدی زودتر بیاید و با او به تو بپیوندیم!
+جهان را آذین ببندید؛امشب شب نور افشانی آسمانها و زمین است
+امشب شب صلوات است: بر محمد آل او صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
- ۹۱/۱۱/۰۹