قطره ای که بر زمین چکید...

روزی که او بر من تابید، زندگی را آموختم

قطره ای که بر زمین چکید...

روزی که او بر من تابید، زندگی را آموختم

قطره ای که بر زمین چکید...

جاده ای خواهم...
از برای قدم زدن با تو؛
تنها...
بی حضور یک نفر با قیافه ای غمگین؛
تا تو را بینم اندر خیال و قلب خودم؛
با تو گویم هرآنچه در آن هست؛
گاهکی آرام، گاهکی نالان، گاهکی از تمام عمق وجود
جامه ی دنیوی ز تن بدرم؛
وز برای تو رخت بندگی سازم؛
تا بمانی همیشه یاور من؛
هر کجا هستم، هر کجا توانم رفت، هر کجا بمن اراده کنی

طبقه بندی موضوعی

...یه دنیای دیگه ...قول بده تا تهش رو بخونی

پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ۰۹:۰۹ ق.ظ

ابراز یک کلمه دلگرم کننده به فردی درمانده ،

ارزشش بیشتر از ساعتها تعریف و تمجید بعد از کامیابی او است


+تا حالا شده دست یک پیرمرد رو بگیری و از خیابون ردش کنی؟

+تا حالا شده تو اتوبوس جاتو به یه پیرمرد یا پیرزن بدی؟

+تا حالا شده از ته دلت و فقط برای دلت به یکی کمک کنی؟

+تا حالا شده سرکارت یکی تو رو از ته قلبش دعا کنه؟

+عابری از زندگیت گذشته که یه دعای خیر ره توشت کنه؟

...........................

+اصلا میدونی جهادی یعنی چی؟

+یه وقتایی بعضیا میگن اینا خل شدن!!! یه اتوبوس دانشجوهای مملکت، بااون همه ابهت و کلاس(!) و عینک دودی و... رو با چه بهونه ای می برن سر کار ساختمون؟

+روزمزد حساب می کنن یا متری؟

+اونجا هم استاد دارین یا همه شاگردین؟

+برو بچه جان تو هنوز کوچیکی؛ نمیفهمی دارن ازت بیگاری میکشن؟

+اونجا رفتی با کت شلوار دانشگاه و ادارت راه میری یا مثل کارگرای ساده که همش لباس کهنه تنتونه؟

+بچه جان تا حالا شده از درد تاول های دستت شب خوابت نبره و صبح هم مجبور باشی بزور پاشی و بری سر کار با اینکه خیلی خوابت میاد؟

+زندگی همینجوری کم فراز و نشیب داره که تو هم کمک فنرهاتو برمیداری و از تو جاده خاکی میری؟

+تو بچه ها وقتی نگاه می کنی از همه قشر پیدا میشه؛ دکتر، مهندس، کارمند، روحانی، باسواد، بی سواد، دانشجوی مشهد، تهران، اصفهان، گناباد، شیراز، سمنان و...

+یکی ندونه میگه اینا فشار امتحانای ترمشون زده به کلشون اومده سر ساختمون رو آجرا استراحت کنن!

گاهی میگن این بچه های همسفر تو همه بچه های روستان و میرن روستای خودشون رو آباد کنن اما نمیدونن که اونا...

شاید خیلیا باورشون نشه که یه عده از اساتید دانشگاه و بزرگای علم و فرهنگ ما هم زیر همین خاک خوردنا بزرررررگ شدن! اخه اونا چمران ها و کاوه ها و حاج عبدالله ها و علامه جعفری ها و ... رو نمیشناسن!

اونا نمی دونن فقط یک لبخند از کودکی که تاحالا توی خونش آب قابل شرب وارد نشده چقدر لذت داره!

هر آجری که بر دیواری فرود میاد، تیر آهنیه بر وجود سست و لرزانت که می خوای اونو بتنی بسازی!

دوستان همه خوابند، حتما از خستگیه، از خستگی یک روز پرکار؛ روزی که دوباره شب شده و پای حرکت نمانده! اخه از صبح خیلی دویدن! دنبال دنیا!!! ببخشید دنیا دنبال اونا دوید اما وقتی می خواست اونا ول کنه مگر اونا ولش میکردن؟

گاهی یادمون میره باید به یاد خودمون بیاریم کجای دنیاییم! هممون زیر یه سقفیم؛ سقف زیبای خداوندی که همه از چکه کردن باران رحمتش خوشحال میشن!

گاهی انقدر روی سقفمون رو لای و لجن و سیاهی می گیره که حتی نور هم نمیاد تو که بخوایم خودمون یا حتی جلوی پامونو ببینیم! لازم نیست خرابش کنیم و دوباره زیباتر و از نو بسازیمش؟

بعضیا فکر میکنن جهادیا میرن خونه و مسجد بسازن برا روستاییا؛ غافلن ازینکه دارن ازون بچه ها جا میمونن و اونا یواشکی دارن خودشونو میسازن برای فردا!


.....................

یادم میاد از آب بازی ها؛ هندوانه خوردن ها؛ واکس کاری های شبانه؛ خشم شب ها؛ شوخیای شهرستانی؛ بیسیم بازی های الکی؛ خوردن آجر پرتاب شده تو کله ام یا شست پام(!) و پریدن ناخنم تا نوک دماغم؛ شعر خوندنای عقب وانت؛ سیاه شدنای زیر آفتاب؛ گریه های نیمه شب بچه ها تو خلوتشون با خداجون و...

بخدا حرف زیاد دارم اما حیف واژگان نمیذارن...

همش عشقه نه چیز دیگه...

به بهشت فقرا خوش آمدید



.....................

+میخواین از اون روزا بشنوین؟ شاید خوندنش برا یکبار بد نباشه!!!

+می خوام خودتون کامنت بذارین برام! ازون روزا بگین! از بهترین و بدترین شرایطش!

+حتی شمایی که هنوز نرفتین هم دعوت شدین! بفرمایین منتظرم

....................

+ادامه مطلب رو مبادا از دست بدی!!!













  • علی اکبر

نظرات  (۲)

هیچی نمیتونم بگم... فقط میگم عالی بود...
پاسخ:
این که نشد حرف...!!! قرار شد درموردش حرف دل بزنیم نه تعریف کنیم!!! یاحق
  • صادق ابراهیمی
  • خودمونیم، هم بهتون خوش گذشته، هم ثواب کردین. پسر خاله ی منم عاشق خشم شب شده بود! بالای وبتون نوشتین: ((ابراز یک کلمه دلگرم کننده به فردی درمانده ، ارزشش بیشتر از ساعتها تعریف و تمجید بعد از کامیابی او است.))
    راست می گین. امام علی (ع) هم توی حکمت 197 در نهج البلاغه می فرمایند: ((این دل ها همانند تن ها خسته می شوند، برای نشاط آن به سخنان تازه ی حکیمانه روی بیاورید.)) به وب سایت من سر بزنید. اگه خوشتون اومد، توی نظرات بگین تبادل لینک کنیم. منم کارای دینی می کنم ولی بیشتر تو زمینه ی فکری و شما اجتماعی.
    پاسخ:
    سلام دوست من خیلی از صحبت باهات خوشحالم و امیدوارم تبادل نظراتمون ادامه داشته باشه! یاحق

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی